خاطرات کودکی
در مدرسه، شیوه های یادگیری دانش آموزان از طریق برنامه درسی طرح ریزی می شود. چون
برنامه درسی سندی است که در آن انتظارات از تحصیل، دانش و مهارت موردنظر برای یادگیری تعیین و تعریف می گردد. در برخی کشورها، این سند در سطح ملّی یا منطقه ای آماده می شود، در حالی که در کشورهایی هم سند برنامه درسی در سطح محلی تدارک دیده می شود. برنامه درسی هر جا که تولید شود، برنامه ای است رسمی یا دولتی . در مدارس، معلم موظف است برنامه درسی رسمی را دریافت کند، مقاصد و نیات آن را درک نموده و محتوای آن را با شرایط و منابع سازگار نماید، و براساس آن به برنامه ریزی و سازمان دهی امور اجرایی بپردازد. آن چه از این فرایند مدرسه محور حاصل می شود، برنامه درسی واقعی است – یعنی برنامه ای است که تدریس می شود و
دانش آموزان آن را تجربه می کنند.محتوای برنامه درسی را شکل دهد تصمیم می گیرند. در تصمیم گیری، برنامه ریزان درسی از تصویری که از یک فرد تحصیل کرده دارند، و از نیازهای حال و آینده جامعه ملّی و محلی اثر
می پذیرند. با نظر به این واقعیت، برنامه ریزان درسی تلاش می کنند سه عنصر مورد اشاره در زیر را مورد توجه قرار دهند:
• ماهیت موضوعات درسی: انتزاعی / ملموس، ساختار منطقی سطح پایین / بالا و ...
• شواهد روان شناختی مربوط به سن، توانایی، سطح رسش و مراحل یادگیری.
• متداول ترین شکل سازمان دهی مدرسه در سطح ملی و منطقه.
حتی زمانی که مدارس و کلاس های درس چندپایه در کشوری به تعداد قابل توجهی وجود دارد، اغلب برنامه درسی ملّی با رویکرد به کلاس های درس تک پایه تدارک می گردد. برای مثال، محتوای موضوع به احتمال زیاد براساس آن چه باید در هر پایه آموخته شود تعریف می شود. از این روست که برنامه درسی ملّی باید از سوی معلمان کلاس های درس چندپایه مجدداً با توجه به نیازمندی های محلی طرح ریزی شوند. دست یازیدن به چنین طرح ریزی از سوی معلم حیاتی است و الزامی می نماید که زمان و منابع موردنیاز معلم هم تأمین شود. اگر در این زمینه برنامه ریزی درسی بلندمدتی انجام نشود، و فقط به برنامه ریزی هفتگی بسنده گردد، تدریس از انسجام کافی برخوردار نخواهد بود.
چندین نکته هست که معلم باید پیش از پرداختن به طرح ریزی تدریس مبتنی بر برنامه درسی ملّی به آن ها توجه جدّی نشان دهد. نکات موردنظر در زیر آمده اند:
• حوزه های موضوعی و تخصص تدریس در مدرسه.
• موضوعات، روش ها و شکل های گوناگون سازمان دهی کلاس.
• سن و دامنه توانایی کلاس.
• جدول زمانی و تخصیص زمان.
• یاری گری حرفه ای محلی.
هر یک از نکات مورد اشاره در پیش در ادامه بیان می شوند.
حوزه های موضوعی و تخصص تدریس در مدرسه
آن جا که در مدرسه دو یا چند معلم حضور دارند، سنجشی را می توان از حوزه های تخصصی آنان به عمل آورد. وقتی چنین سنجش و بررسی به عمل آمد، از آن چه موجود است می توان برای مقاصدی چون تشکیل کمیته برنامه ریزی مشترک، همیاری، تدریس در کلاس های درس برحسب حوزه تخصصی و تدریس گروهی بهره گرفت. آن گاه که مدرسه فقط یک معلم در اختیار دارد، زمینه تخصصی پیش گفته محلی برای بحث ندارد. در این حالت، می توان معلم مدرسه را نسبت به
حوزه های تخصصی در دانشکده ها یا مراکز تربیت معلم تحت آموزش قرار داد. جایی که امکاناتی از این دست وجود ندارد می توان از کتاب هایی که بدین منظور تدارک می شوند استفاده کرد.
موضوعات، روش ها و شکل های گوناگون سازمان دهی کلاس
معلم کلاس درس چندپایه، بیش از سایر معلمان، باید تلاش کند تا هر یک از فعالیت های موضوعات درسی میزان متناسبی از وقت او را به خود تخصیص دهند. بخشی از برنامه ریزی درسی معطوف به امر بررسی هر یک از حوزه های موضوعی و شناسایی مناسب ترین شکل سازمان دهی و مشارکت معلم است. با توجه به آن چه گفته شد معلم باید بپذیرد که انباشتن بیش از حد طرح درس / تدریس
نتیجه بخش نیست. برای مثال، در برخی حوزه های درسی، نظیر «بنویسیم»، انشاء، مطالعات اجتماعی، قرآن و ... می توان کل کلاس را تحت پوشش قرار داد؛ به شرط آن که، مواد به نحو مناسبی انتخاب شوند. اگر چنین کاری به خوبی انجام شود، نه فقط سبب صرفه جویی در زمان معلم می شود، بلکه موجب تقویت حس مشارکت جمعی در کلاس می گردد و رضایت بیشتری را به وجود می آورد.
سن و دامنه توانایی کلاس
اگرچه نیاز است برنامه ریزی درسی بر مبنای یادگیری اثربخش هر پایه انجام گیرد، ولی این کار نباید مانع از آن باشد که دانش آموزان نتوانند توانایی خود را فراتر از آن چه از یک رده سنی انتظار
می رود نشان دهند.
جدول زمانی و تخصیص زمان
اگر معلم بتواند جدول زمانی خود را برای مدت 2 ماه تا 3 ماه آماده سازد بسیار ارزشمند است. در این صورت معلم می تواند به طور متعادل تری زمانی را که در اختیار دارد میان موضوعات درسی گوناگون تقسیم کند. در غیر این صورت، امکان دارد زمان قابل توجهی صرف یک یادو موضوع خاص بشود و موضوعات دیگر مورد غفلت قرار گیرد. برای مثال، ممکن است موضوعاتی، چون ریاضیات، خواندن و علوم بیشترین زمان را به خود تخصیص دهند، ولی زمان مناسبی برای نوشتن، هنر و مطالعات اجتماعی باقی نماند.
یاری گری محلی
افزون بر کمک گرفتن از محل، برای مثال کمک هایی چون مواد پشتیبان برنامه درسی، این امکان را می توان به وجود آورد که مدارس چند پایه از امکان یکدیگر بهره بگیرند. مدارس می توانند از مواد آموزشی، خلاقیت، تجارب و ... همدیگر بهره گیری کنند.
از برنامه درسی ملّی تا برنامه درسی واقعی: تولید یک طرح تدریس
معلم مدارس تک پایه فقط ملزم به تهیه طرح تدریس برای یک کلاس است. کار معلم مدارس چندپایه دشوار و پیچیده تر است، چون طرح تدریس او باید پایه های بیشتری را پوشش دهد. برای مثال، اگر دامنه سنی کلاس از 7 تا 11 باشد معلم به ناچار باید طرح تدریسی برای یک دوره 4 ساله آماده سازد.
آماده سازی طرح تدریس برای چندین پایه کاری پیچیده و زمان بر است. دلیل آن است که ساختار موضوعات گوناگون برنامه درسی متفاوت است. موضوعاتی وجود دارند که تا حدود زیادی ساختارشان ماهیت سلسله مراتبی دارند، به طوری پس از هر مفهومی، مفهوم دیگری عرضه می شود. ریاضیات نمونه روشنی از این نوع موضوعات برنامه درسی است. از سویی دیگر، موضوعاتی وجود دارند که ساختارشان چندان سلسله مراتبی نیست یا دارای توالی ساختاری نیستند؛ موضوعاتی، نظیر هنر، مطالعات اجتماعی، و تا حدودی علوم تجربی.
برنامه ریزی بلندمدت برای موضوعات درسی که دارای ساختار سلسله مراتبی هستند چندان دشوار نیست. به طور معمول، ساختار و توالی در برنامه درسی ملّی در نظر گرفته می شود. اگر برنامه درسی ملّی موجود باشد، معلم می تواند نحوه ایجاد توالی در طرح تدریس را از آن اقتباس کند. با این همه، مسأله ای که باقی می ماند آن است که چگونه می توان زمینه را برای دانش آموزان آماده کرد تا آنان به گونه ای اثربخش از زمان خود بهره بگیرند.
برنامه ریزی تدریس موضوع محور در کلاس درس چند پایه
اگر موضوعات درس به گونه ای سازمان دهی شود که معلم بتواند به چندپایه به صورت یک گروه مرکب تدریس کند، برای معلم آسودگی خاطر ایجاد می شود. شکل شماره 1 چگونگی انجام چنین سازمان دهی برای یک کلاس با سه پایه را نشان می دهد (ملهیام، 1998).
شکل شماره 1 - پوشش محتوای موضوع در یک کلاس درس سه پایه
فرض کنید موضوع درسی مطالعات اجتماعی است و کلاس شامل پایه های سوم، چهارم و پنجم است. بدین منظور، مفاهیمی که باید تدریس شود، از راهنمای برنامه درسی ملّی یا از کتاب های درسی پایه ها استخراج می گردد. آن چه به صورت مفروض بیان شد، در ادامه تصویر شده است:
پایه سوم: مفاهیم 1، 2 3، 4 5، 6 ...
پایه چهارم: مفاهیم ,b a ,d c ,f e ...
پایه پنجم: مفاهیم ,B A ,D C ,F E ...
برای آن که هر سه پایه در قالب یک گروه مرکب تحت آموزش قرار گیرند، معلم مفاهیمی را از برنامه های درسی بر می گزیند که امکان تلفیق پایه ها به وجود آید. معلم با این کار سه برنامه برای سه سال تدارک می بیند (برنامه های I ، II ، III). برای نمونه، برنامه شماره I باید مفاهیم 1، 2 و ... از پایة سوم، مفاهیم e، f و ... را از پایه چهارم و مفاهیم E، F و ... را از پایه پنجم پوشش دهد. برنامه ها باید به نحوی تدارک شوند که دست کم یک سوم از محتویات موضوع را در هر پایه تحت پوشش قرار دهند. بدین ترتیب، معلم بر پایه برنامه درسی ملّی، سه برنامه واقعی آماده کرده است که می تواند هر سه پایه را به طور همزمان تدریس کند. برای نمونه، دانش آموزی به نام مریم به طوری که در شکل شماره 1 آمده است، در طول سه سال همه محتوای برنامه را دریافت می کند.
وقتی که معلم ملزم به تدوین طرح تدریس است، او پس از جمع آوری اسناد برنامه و همخوان سازی آن ها، رهنمودها و کتاب های درسی، باید دربارة شیوه تدوین طرح دست به تصمیم گیری بزند. برخی معلمان ترجیح می دهند از تخته سیاه برای طرح ریزی اولیه سازمان موضوعات و محتوای آن ها استفاده کنند، در حالی که بعضی از برگ های یادداشت استفاده می کنند. مفاهیم مختلف بر روی برگ های جداگانه نوشته شده، سپس براساس روند تدریس به پایه ها، آرایش داده می شوند. مزیت چنین کاری آن است که برگ های مجزا را به راحتی می توان جا به جا کرد و به آرایش مطلوب مفاهیم دست یافت.
در این جا، یک اصل برای کلاس هایی که دارای سه پایه تحصیلی هستند ارائه شده است. البته، از این اصل می توان برای هر چند پایه تحصیلی که در کلاس باشد مورد استفاده قرار داد.
برنامه ریزی مبتنی بر رویکرد پروژه ای
مربیان تعلیم و تربیت رویکرد یادگیری پروژه ای را از رویکردهای مهم برای یادگیری در نظر
آورده اند، و این رویکرد به راحتی برای مدارس چندپایه روستایی قابل سازگاری سازی است. آن چه در این میان مسأله است این که، رویکردهای پروژه ای نسبت به رویکردهای سنتی نیاز به برنامه ریزی بیشتری دارد. مطالبی که در ادامه می آید بیانگر تصمیماتی است که باید در فرایند برنامه ریزی اتخاذ گردند.
• در مدت برنامه ریزی چه پروژه هایی را می توان مشخص کرد؟ برای مثال، برای برنامه سه ساله آموزش موضوع درسی مطالعات اجتماعی در سه پایه؟
• چه موضوعاتی یا مفاهیمی از برنامه درسی باید از طریق کار پروژه ای پوشش داده شود؟
• چه مقدار از زمان تدریس باید برای اجرای پروژه ها تخصیص یابد؟
یک «خط سیر زمانی پروژه ای / موضوعی » نظیر آن چه در شکل شماره 2 آمده است می تواند به داوری دربارة توالی و زمان بندی موضوعات در ارتباط با بقیه طرح تدریس و شرایط فصلی، رخ دادهای محلی، مراسم ها و ... کمک کند. از طریق خط سیر زمانی پروژه ها / موضوعات، امکان فهم دامنه و توازن موضوعاتی که باید دانش آموزان طی مدت تحصیل تجربه کنند به وجود می آید.
سال سوم سال دوم سال اول
پ ب الف موضوع موضوع موضوع موضوع
شکل شماره 2 – خط سیر زمانی پروژه / موضوعات برای چرخه برنامه ریزی درسی سه ساله
در چارچوب طرح تدریس، طرح همه پروژه ها تکمیل نمی گردد و در اصل طرح تدریس جایی برای انجام چنین کاری نیست. ولی، در چارچوب طرح تدریس می توان کار آماده سازی پروژه های انتخاب شده را شروع کرد. ساده ترین راه برای انجام دادن چنین کاری، استفاده از الگوی برنامه ریزی ستاره ای شکل است (شکل شماره 3). در الگوی برنامه ریزی یاد شده، ایده یا فکر اصلی در مرکز الگو قرار داده می شود، و آن گاه در طول زمان با تولید شدن ایده های جدیدتر، ایده ها در اطراف ایده اصلی یادداشت می شود. بدین ترتیب، وقتی که فرصت کافی برای برنامه ریزی تفصیلی ایجاد شد می توان بر روی ایده های آماده شده کار کرد.
شکل شماره 3 - الگوی ستاره ای شکل برای برنامه ریزی پروژه / موضوعات
موضوع خاصی، نظیر آن چه در شکل شماره 3 ارائه شد با اندک تغییری می تواند مفاهیم زیادی را از برنامه های درسی پوشش دهد. برای نمونه، موضوعی مثل «درختان پیرامون روستا» اگرچه اختصاص به علوم طبیعی و جغرافیا دارد، اما با آن می توان مفاهیم مطالعات اجتماعی، زبان (و فرهنگ)، و حتی ریاضیات را تحت پوشش قرار داد.
آرایش واقعی جدول زمانی بر هر هفته از ساعات درسی مدرسه بر میزان زمانی که به کار پروژه ای و به طور معمول به محتوای موضوعات درسی تخصیص می یابد بستگی دارد. شکل شماره 4 نمونه ای از برنامه هفتگی مدرسه است که در آن زمان مختص به هر موضوع در برنامه هفتگی مدرسه با توجه به کار پروژه ای به کم تر از نصف تقلیل یافته است. البته، وظیفه معلم است که در طول یک فصل تدریس یا در طول یک سال مقدار زمان مورد نیاز هر یک از موضوعات را با در نظرآوری زمان بندی ارائه شده در برنامه درسی ملّی برآورد کند.
درس شنبه یک شنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه
1 پروژه تاریخ خواندن مطالعات اجتماعی دینی
2 پروژه تاریخ کاردستی ریاضیات خواندن
3 پروژه ریاضیات کاردستی دینی نوشتن
4 پروژه پروژه پروژه پروژه پروژه
5 پروژه پروژه پروژه پروژه پروژه
6 ریاضیات پروژه علوم پروژه پروژه
شکل شماره 4 - تصویری از برنامه هفتگی مبتنی بر کار پروژه ای
الگوهای مختلف برای دروس متفاوت
شیوه سازمان دهی دروس و زمان یادگیری از سوی معلم، و نوع طرح تدریس، به ماهیت موضوعات درسی، پایه ها و توانایی دانش آموزان بستگی دارد. برای مثال، آن گاه که، محتوای موضوع درسی دارای ماهیت سلسله مراتبی بسیار مستحکمی است، نظیر ریاضیات و زبان، روش تدریس مطلوب روش تدریس مستقیم یا تدریس گروه بندی مبتنی بر توانایی خواهد بود. برای دروسی که دارای ساختار سلسله مراتبی مستحکمی نیستند، استفاده از روش یادگیری دانش آموز محور، گروه بندی مبتنی بر توانایی و روش ترکیب سنی مناسب است. شکل های شماره 5 و 6 دو رویکرد مورد اشاره را به تصویر کشیده اند.
پایه اول پایه دوم پایه سوم
توضیح به همه گروه ها و پایه ها، ارائه کاربرگ ها، پرسش و پاسخ ...
تدریس تمرین بازبینی کار عملی
تمرین تدریس تمرین
تمرین تدریس
ارائه دستورالعمل برای جلسه آینده، تکلیف منزل مفصل، جا به جایی لوازم. خاتمه با داستان و آواز
شکل شماره 5 - الگوی تدریس مستقیم
در روش تدریس مستقیم و روش تدریس گروه بندی مبتنی بر توانایی، معلم در آغاز کار تدریس برای همه پایه ها کاری را که موظف به اجرایش هستند شرح می دهد. همچنین به آنان نحوه جلب کمک از سایرین را هم یاد می دهد. برای مثال، یادگیری از همتایان. در این روش، معلم به نوبت به همه پایه ها به صورت مستقیم مطالب مورد نظر را ارائه می کند و هر بار که به پایه ای تدریس
می کنند باقی پایه ها به طور مستقل به فعالیت و تمرین می پردازند.
الگوی دوم متفاوت از الگوی پیشین است. در الگوی دوم به کار مستقل و گروهی تأکید می گردد و نیاز است دانش آموزان مسئولیت یادگیریشان را به عهده بگیرند. به هر روی، رویکرد حاضر، برای کار پروژه ای بسیار مناسب است.
توضیح و بحث دربارة کار و پیشرفت پروژه. روشن سازی کارها و فعالیت ها. چیدمان هایی از گروه، و ...
گروه الف گروه ب گروه پ
گردآوری و تنظیم اطلاعات
در کتابچه طرح ریزی و سازمان دهی
و ساخت الگو طراحی و ساخت دماسنج
گروه ها حاصل کارهایشان را توضیح می دهند به ارائه ایده و طرح سؤال می پردازند. برنامه ریزی برای موضوع بعدی.
شکل شماره 6 - الگوی دانش آموز محور
به طور معمول براساس الگوی حاضر، مقدمه ای برای روشن سازی کل کلاس ارائه می شود تا آنان نسبت به کاری که باید انجام دهند توجیه گردند. در طول مرحلة اصل درس، گروه ها و افراد تکالیف یا پروژه هایشان را بدون درگیری مستقیم معلم انجام می دهند. در این الگو، نقش معلم
تسهیل کنندگی، مشاوره، کمک به حل مسایل و تدارک راهنمایی های موردنیاز می باشد. در پایان جلسه، نیاز است فرصتی به دانش آموزان داده شود تا گزارش آن چه انجام داده اند عرضه کنند. چنین اقدامی، زمینه را برای آگاهی از پیشرفت کار به وجود می آورد.
با این همه، هر دو الگوی ارائه شده را می توان برای کاربرد در شرایط مختلف سازگار کرد. همچنین، این امکان وجود دارد تلفیقی از هر دو الگو را نیز مورد استفاده قرار داد.
نتیجه گیری
در این مقاله ضرورت توجه به چارچوب برنامه درسی ملّی و سازگارسازی برنامه های درسی ملّی براساس شرایط محلی مورد بحث قرار گرفت. افزون توانمندی های موردنیاز برای معلمان جهت دست یابی به برنامه ریزی درسی مبتنی بر نیازهای محلی تشریح گردید. در کنار مباحث تئوریک یاد شده، نمونه های مختلفی از تدارک طرح تدریس را کلاس های درس چندپایه ارائه شد. سرانجام آن که، اگر قرار است در هر موقعیتی و بر پایه هر الگویی فعالیتی انجام بپذیرد مستلزم آمادگی و تبحر معلم برای تدارک طرح تدریس است. افزون بر این، انگیزش و نگرش مثبت معلمان به ماهیت
کلاس های درس چند پایه حایز اهمیت فراوانی است.
آمدنت سبز
بودنت سبز
رفتنت سبز...
از کوچه پس کوچه های پر بابونه و باران آلود کودکی تا قفسی فولادین و دود آلود زندگی شهری
عظیمت صلابتی بزرگ، لطیف، پر احساس، از مامنی مه آلود اما شفاف پر طراوت و عطر آگین کودک وارِ شاد و بارانی به اقتدار هولناک و طوفان زده ای مسمومی عاری از طبیعتی که هیچ بویی از بکر از سبز نبرده
هنگامی که ظریف انگشتان احساست گره می خورد به زمخت دستان روزگار و هم پا میشوی کنارش تا شاید دوباره کنار این روزمرگی ها جایی روزی ساعتی برایت کنار بگذارد تا به شمعدانیهای جوان باغچه پدر بزرگ سری بزنی و خیس خاطرات شوی بوی شالی را عطر نمناک شب بوها عطر نارنج های حیاط را به تمام فروکشی، پر کنی مشام روحت را از یگانه تبسم روزگار عمرت "کودکی"بازی با تاب آویزان شده از سپیدار و چنار پر تجربه انتهای باغ بابابزرگ که شاید به قدر سالی ماهی هفته ای ساعتی روزی آنی اندکی پر باشی از طرواتی که دست روزگار از تو دریغ کرد، به ابتدای بودنت به سبک خسته از بودن میان سنگ های سنگین و اصطکاک فلزات در سطح سیمانی قرن در این عصر معراج پولاد، شبهای خفته یِ بی مهتاب شبهای خالی از خیس ای عرق، خسته از بازی بازیهای کودکانه ات پر باشد. روزهای به شب نرسیده پر، که بوی ماهی تازه کنار دریا و خیسی آب تنی با همه، دفن شدن های کودکانه کنار ساحل، لاک پشت های بی جان ماسه ای ساحلی را دمی حتی ندارد که با چشمان قلبت تجسم کنی و پر باشی باز هم از عطر و بوی کودکی، ناب لحظه های سر شاز از عمق پر هیاهوی اضطراب دویدن ها، طعم خوراکی های ترش و شیرین زغال اخته و آلوچه معجون های کنجدی گردویی عسلین...
من، تو، آنکه مادر بزرگی، پدر بزرگی میان خطه های سبز ندارد پر کشیده ایم از کودکی، به انتظار...
یا کوکی شاید پر کشید از ما، رفت به نا بودن ها، به نا شدن، رفت و اتفاق ساده ای به نام فراموشی را با خود نبرد و ما کنار هذیان های پوچ و فخر آلود زندگی مدرن و مزین به ظاهر فریبنده پر دردسر چراغهای رنگارنگ شیشه ای، طعمه نشده ایم و هنوز غرق چراغ نفتی کوچک زیر شیروانی پدر بزرگ که یواشکی با هم سالان بازیگوش میرفتیم، فانوسک درخشان از حقیقتی به نام صفای مادر بزرگ، حوض بزرگ آبی رنگ آخر باغ دیروز و حیاط امروز، مرغابی های سبز و خرگوش سفید بازیچه های کودکی، طراوت باران، کفشهای گلی که هیچگاه ناراحتمان نکرد و پرستیژمان را به هم نزد، کلبه کاهگلی، صدای جیرجیرک های شبانه، سهره های روزانه، نیش زنبور به قیمت تاب بازی، بالار فتن از درخت انجیر برای چیدن انجیرهای رسیده، انگورهای شصتی رسیده و به رنگ یاقوت روشن درآمده، چیدن نارنگی و پرتقال های نارس که پوستشان هنوز سبز یود و طعمشان ترش، آتش زدن چوبهای خشک و دور زدن های به سبک سرخ پوستانه، عطر نرگس های باغچه، فرورفتن خار به دستهای لطیف و ظریف کودکی به قیمت چیدن رز صورتی از بوته ی بزرگ گل رز بابا بزرگ و هدیه دادنش به مادر بزرگ، همه و همه را در خاطرمان همچون گنج مقدسی نگاه داشتیم، تا انتهای دفتر زندگیمان، تا درخشش زمستان عمر ... تا ابد ... تا همیشه...
کودکیها پر کشید مثل تکنولوژی امروز، مثل پله برقی به سمت پایین که راه بازگشتی نداریم جز به زمستان پر برف عمر که اگر با این همه دلتنگی روحمان پر نکشد به سرسبزی سیال و پر شیطنت و بازیگوشی کودکی ها و بی نشستن گرد سفید برف میان گیسوان مجعدمان دلش هوای از سر گرفتن جام نکند ...
هوای کودکی هایت سبز
هوای روحت سبز
هوای دلت...

اکثر ما در کودکی ها ی خود روزهایی را به یاد می آوریم که بزرگترها برای سرگرم کردن و یا کوتاه نمودن شب های بلند زمستان با قصه، مثل و چیستان اعضای خانواده را گرد هم می آوردند و لحظات استثنایی و دلپذیری را در پس این داستانهای راز گونه و پر معنا فراهم می کردند لحظاتی که تا کنون در یاد و خاطره باقی مانده است.
نویسندگان حوزه کودک و نوجوان هم چنین روانشناسان رشد بر این عقیده هم رای هستند که قصه-ها برای کودکان خردسال فقط یک محرک روانی و شنیداری نیستند، بلکه کارکردهای فراوانی برای این گروه از کودکان دارند.
کودکان از طریق قصه ها با محیط پیرامون خود آشنا میشوند. هر قصه ای میتواند فضایی را به وجود بیاورد که کودکان هنگام رویارویی با نمونه های واقعی، رفتار و واکنش مناسبی را از خود نشان دهند.
قصه ها به کودکان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک یاری برساند که خود چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند.
موضوع مهم دیگر که تاثیر زیادی بر فرایند اجتماعی شدن کودک دارد این است که قصه ها پیامها و ارزش هایی را به مخاطب خود منتقل می کنند کودک در اثر شنیدن، تکرار شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیامها را جذب کند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بگیرد.غیرمستقیم بودن این پیامها موجب میشود که برای کودک دلنشین تر، جذاب تر و دوستداشتنی تر شود
هم چنین قصه ها قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش میدهند .کودکان در اثر شنیدن این توانایی را به دست می آورند تا بتوانند شنیدن فعال را تجربه کنند. آنها حتی برای اینکه بتوانند ماجرا را دنبال کنند، ضروری است که دقت و تمرکز لازم را برای خوب شنیدن تمرین کنند.
برای منظم شدن و فعال شدن کودکان در امور هم قصه گویی یک آموزش جذاب است قصه ها می توانند به کودکان یاد بدهند که چگونه روی کار تمرکز کنند و با دقت آن کار را پیش ببرند.
در عین حال قصه ها موجب میشوند تا کودکان بتوانند با گسترهای از کلمه ها آشنا شوند. کلمه هایی که ممکن است در گفتگوی روزانه هیچ وقت مورد استفاده قرار نگیرند همچنین قصه ها موجب می شوند تا کودکان با تجربه ها، احساسها، عواطف و شیو ههای نگرش بزرگترها آشنا شوند.
کودکان از آن جا که هنوز تجربه گستردهای در شناخت دنیا ندارند، سعی می کنند که با ارتباط دادن بین آموخته های قبلی و موضوعهای جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند. این روند معمولا با تخیل کودک عجین میشود و او را یاری میکند که با منطق خود به کشف و شناخت دنیا اقدام کند و بر اساس چنین روندی است که از قصه های تخیلی لذت می برند و از آنها بهره برداری میکنند.
کارکردها و ارزش های قصه ها به مراتب بیشتر از آن است که بخواهد به همین چند مورد خلاصه شود. اما همین موارد با ارزش میتواند دلایل مهمی باشد که بتوان از طریق قصه ها به رشد عاطفی، اجتماعی، کلامی و ذهنی کودک یاری نمود.
سلامتی بچه های قدیم که با ذغال واسه خودشون سبیل میذاشتن تا بشن شبیه باباهاشون !!!
نه بچه های الان که ابروهاشون رو برمیدارن که بشن شبیه مادراشون !!!
بازگرد ای خاطرات کودکی
برسوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند اموز روباه وخروس
روبه مکارو دزد وچاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
باوجود سوزو سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
همکلاسی های درد ورنج وکار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود وتفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد ان آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن